نقل تخریبها نبود، نمینوشتم؛ آن هم وقتی که با تعداد از رقبای کاندیداتوری این دوره مجلس دوستم؛ این چند خط را مینویسم در حالی که امید دارم پیشفرضِ دوستیمان خدشهدار نشود.
آنها که میشناسند میدانند که دو سال همهی وقتم با آقای نماینده سپری شده، از قبلِ انتخابات دورهای که طی شد تا خرداد چهارصد و یک. این روزها که برخی زدهاند به سیم آخر و از پول و آبرو و حیثیت و همهچیزشان مایه گذاشتهاند که سید جلیل رأی نیاورد، خواستم بنویسم اتفاقاً «به دکتر میرمحمدی رأی ندهید!» نه از بابت اینکه تأییدی بر اراجیفِ برخی از مدعیانِ جانبداری از حقوق مردم باشد، نه اینکه سید جلیل کار نکرده، کوتاهی کرده یا آدم مناسبی برای نمایندگی مجلس نبوده! نه…
بلکه فکر میکنم برای ثابت شدنِ فاصلهی او با دیگران، ثابت شدنِ توان و ظرفیت او و ثابت شدنِ خاص بودنش لازم باشد فرصتِ حضور و محک دیگران هم دست بدهد…
و عجالتاً وسط همهی بی انصافیهایی که برخی میکنند بگذارید خیالتان را راحت کنم؛ سید جلیل را نتوانستند بخرند، تطمیع کنند و به خاطر روابط و مناسبات دهانش را ببندند؛ سید جلیل توی بزنگاههای حساسْ دور نخورد، کوتاه نیامد و از حق مردم نگذشت؛ سید جلوی بهترین دوستانش به خاطر مردم ایستاد و نتیجهاش شد پشت کردن اینها به او؛ حتی شاهد بودم که تماس گرفت با مسئولی و بهش تذکر داد که «مواظب باش فلانی و بهمانی به خاطر نزدیکی و نسبتِ با من از فلان ظرفیت استفاده نکنند!» و نهایتِ پارتیبازیِ او برای نزدیکانش همین بوده!
و…
سید رأی بیاورد یا نیاورد جاش توی قلب ماست.
ثبت دیدگاه